سیاه نامه از آنیم
که انسانیم.
اگر همه روح بودم
سپید و پاک میبودم
چو نیمی زخلقتم از گل بود
تیرگی از آن دارم
چو از خاکم
چو زمینی ام
هبوط کرده
پس خرده ام مگیر که گنه کارم
من این هوا و هوس
من این نگاه تو را
من این گناه را
دوست میدارم...
تو خویشتن را دست کم مگیر!
هزارشکوفه ازتو خندان می شود..
هزارگل به بوی تو رقصان می شود
هزار قاصدک ازتو خانه را در می زند.
هزار پرستو از تو به کلبه ها سر می زند
هزار تار برای تو به صدا در می آید..
هزار نغمه به شور تو به نوا در می آید
هزار چشمه برای تو جوشان می شود
هزار رود برای تو خروشان می شود
هزار دل برای تو نرم می شود
هزار اشک برای تو گرم می شود
هزار لبخند برای تو سرخ می شود
هزار چشم برای تو برق می زند
و هزاران زیبایی برای تو جمع می شوند...
و من از برای تو شاعر میشوم...
تو خویشتن را دست کم مگیر!
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
سیاه نامه از آنیم
که انسانیم.
اگر همه روح بودم
سپید و پاک میبودم
چو نیمی زخلقتم از گل بود
تیرگی از آن دارم
چو از خاکم
چو زمینی ام
هبوط کرده
پس خرده ام مگیر که گنه کارم
من این هوا و هوس
من این نگاه تو را
من این گناه را
دوست میدارم...
قشنگه! خیلی. کیه شاعرش؟
شعرهای تو
روزی مرا شاعر می کند!
تو خویشتن را دست کم مگیر!
هزارشکوفه ازتو خندان می شود..
هزارگل به بوی تو رقصان می شود
هزار قاصدک ازتو خانه را در می زند.
هزار پرستو از تو به کلبه ها سر می زند
هزار تار برای تو به صدا در می آید..
هزار نغمه به شور تو به نوا در می آید
هزار چشمه برای تو جوشان می شود
هزار رود برای تو خروشان می شود
هزار دل برای تو نرم می شود
هزار اشک برای تو گرم می شود
هزار لبخند برای تو سرخ می شود
هزار چشم برای تو برق می زند
و هزاران زیبایی برای تو جمع می شوند...
و من از برای تو شاعر میشوم...
تو خویشتن را دست کم مگیر!