غمی نیست
عشق باشد
یا نباشد
لیک کسی ندانست چرا هرگز
تمام آن آفتاب پرشوکت و جمال برخواسته از چاه
تحقق رویای زنی بیش نبود تا که خدا اشراقش رابه تماشا نشیند
و بخندد به دلی که آیینه ی چهره پسرکی
او را
بر خویش واقف و عاشق و رسوا کرد