آرام باش
پریده ای دیگر
انتظار پایانت نباشد
این سقوطی ابدی
در بیتوته ی تاریک صفر مطلق عشق است
وگرچه دست ذهن بر معنای ابدی نساید
تو به بینشی زیرکانه
از تحلیل جنون آمیز انتها
باز توانی نشاندش
مگر نه اینکه تداوم خالق است؟
ـ مثل نفس
که در اصل زنده شدن بود و تداوم یافت
یا بودن
که روزی شدن بود و تداوم یافت
یا آفرینش
که تداوم هیچ است
وانسان
که سرانجام تنهایی ابدی خداست! ـ
شاید از پس اینباره ابدیت نیز
حقیقتی خلق آید
که روحت را بار دیگر
به رقص با واژه ها وادارد.